متن جوابیه و اعلام آمادگی بسیجی مرتضی مرادی به فرمانده کل سپاه

متن جوابیه به تحرکات اخیر هیئت دولت و اقدام روزنامه شرور چارلی ابدو و اعلام آمادگی بسیجیان دلاور از زبان بسیجی گرامی و جمعی پایگاه مقاومت شهید انجوی « مرتضی مرادی » به فرمانده کل سپاه در آستانه هفتمین روز عروج ملکوتی سردار سرفراز سپاه اسلام شهید الله دادی

بسمه تعالی

عزیز سپاه انقلاب اسلامی ، فرماندهی محترم

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار

به سخره گرفتید همه هیبت پوشالی را میانه غمگساری فقدان عزیزانمان، وقتی صاعقه های ویرانگر را به رخ صهیونیسم کشیدید و چه دستپاچه شدند که: ^"در حمله اخیر، فرمانده ایرانی هدف ما نبود^".

برای^"یملأ البطون من الحرام و الشبهه^"؛ ^"بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود^"، ^"شهدا در قهقهه مستانه اشان...عند ربهم یرزقونند^"، ^"إن شاء إن یراک قتیلا^" قابل درک نیست:^"صم بکم عمی فهم لا یعقلون^"؛ چه اینکه برای ما باور است و نهادینه شده برای مردمی که مقوم این انقلاب اند و مترصدند تا به دولت کریمه مهدوی^"عج"برسند، امّا...

عزیز علی أن... بغض در گلو را ببینم و دم نزنم. نکند در بلوای بغرنج وداع همرزمان شهیدتان، غم بی توجّهی و نیشخند دولتی ها مضاف شود تا آنجا که^"مرگ^" فتنه آخرالزمانی را با ادعای دیپلماسی لوث کنند، حتّی به حضور در مجلس ترحیم وی مبادرت کنند؛ امّا...

عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم... را مورد هجمه و توهین قرار دادند و باز رویه نفاق و بوی تعفن^"مردم امروز^"ی ها فضا را ملتهب کرد تا جایی که حتّی فرزند شهید هم در غبارآلوده ای مبهم^"دست به کاری می زند که غصّه...مضاعف می شود^"، امّا...

      مگر جوانانتان مرده اند که مردد استفاده از صاعقه ها شوید. تیر آخر برای زمانی است که همه ^"علی اکبر^"ها رفته باشند،

      مگر نه این است که^"آموزش برای آزمودن^" است و نه اینکه غیر از غیرت دفاع از خط مقاومت چیزی دیگر به ذهن می باشد،

مگر ما نباشیم تا کنایه دولتمردان و نابخردان، موجب آزار شما را فراهم کند و

مگر جان ناقابل ما برای پیشکشی به ساحت قدسی پیامبر اعظم حضرت محمّد^{"صلوات الله علیه"} نیامده... که اگر سکوت کرده ایم... منتظر فرمانیم؛

چه بسا شما بخواهید عِده و عُده را به محک بکشید، کما فی سابق که^"فأستقم کما أمرت^" ؛ یا از قنداقگان امام روح الله^{"قدس سره"} در بزنگاهی عظیم استفاده کنید و إلا ایمان و سینه مردانتان چه جای شک و تردید بر رویارویی با آنچه مدّت ها انتظارش را لحظه شماری می کند که ^"دلمان تنگ سر بند یا زهرا است ، پس کجاست آن گزینه های روی میز^".

عزیز...  ما که هستیم، به جبران همه آنچه دیگران بر سپاه عزیز متحمل می شوند. از عقبه ای برخوردارید که سراپا گوش به فرمانند تا ^"خراب کنند آنچه ساخته شده را^" ؛ چه جای غم که آن نورستگان، جوانان رشیدی شده اند که سر در کف و پا در رکاب آماده جهادند: یاد دادند به ما نخل کمر تا نکنیم                                          آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم

عزیز... مظلومیت ارثی است. یادتان به محراب و درب و قتلگاه که بیافتد، تداعی می شود آنچه در جبهه ها بر همرزمان شما و قدسیان من اتفاق افتاد. و پیش تر که می آییم، تحمل باری که به دوش کشیده شد و سرِ آخر هم متهم به^"مرکز فساد^" می شویم و بیم تجمیع قدرت می آیدشان. تلخابه نوشیدن جام زهر قطعنامه هرچند یکبار در قلقله حنجره امان به جوش می آید،‌ آن زمان که همه کار به دست ایشان بود؛ چه جای تعجّب که الآن سپاه مقابل ایشان است،^"قلتُ ما سألتکم من أجرا فهو لکم^" و جای تذکار است که ما همچنان ثابت قدم هاییم.

نشانه ها یکی یکی ظهور می کنَد و بر کسی پوشیده نیست که ندای^" أنا الطالب بدم المقتول بکربلا^" از کناره کعبه معظم، گوشِ شنیدن می خواهد و باز همان که عرض شد: ^"یملأ البطون من الحرام ... صم بکم عمی^"

وقت تنگ است.

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم                 گرم به باده بشویید، حق به دست شماست

 

 

آستانه هفتمین روز عروج حاج محمدعلی الله دادی

مرتضی مرادی