به مناسبت سالگرد شهید احمدی روشن
دیروز سالگرد شهادت دانشمند بسیجی مصطفی احمدی روشن بود
1390/10/21
حدود ساعت 8:20 صبح...
خیابان گل نبی ، میدان کتابی....
پژو 405 تیره رنگ........ چه می شود ....؟؟؟
مصطفی را از خانواده اش ، از همسرش ، از فرزندش ، از دوستانش ، از نطنز ، از ما ، از همه ما ، از ایران میگیرند....
طی چند ثانیه به جرم دانشمند بودنش ، به جرم زحماتش ، او را از همه ما ، از مادری که منتظر بود برود و ببیندش میگیرند...
میگویند آنقدر نمی خوابید که پای سانتریفیوژها خوابش می برد...
میگویند 3 صبح بیدار می شد ، پدرش می گفت بخواب بابا ، میگفت نه بابا جان باید بروم تا کار انجام شود...
میگویند....
خیلی چیزها میگویند ، آنقدر گفته اند که باید از گفته ها نتیجه گرفت
مصطفی یک نفر نبود به اندازه هزار نفر ارزش داشت...
آنها خودشان می دانند که باید چه کسی را هدف بگیرند...
راستی...
میگویند که علیرضا بزرگ شده و خواندن و نوشتن یاد گرفته یعنی می تواند زیر عکس های پدر را در خانه و سطح شهر بخواند که نوشته « شهید مصطفی احمدی روشن »
علیرضا دیگر باور کرده که پدرش را ازش گرفته اند...
شادی روح تمام شهدا از صدر اسلام تا کنون « صلوات »